Powered By Blogger

۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

اين عشق




اين عشق ، چه عشق است؟
سوزنده و شيرين
اين عشق به هستي است
اين عشق به نور است
اين عشق ، هوس نيست
از خواهش تن نيست
خالي و عفن نيست
بال طيران است
اين عشق چو رود است   
پويا و خروشان
منزلگه آخر
درياي وجود است
اين عشقِ به ذات است
تكميل حيات است
روشنگر دنياي درون است
مستي و جنون است
اين عشق ، تعالي است
انبوه معاني است
سر ملكوت است
راز همه هستي است
اين عشق چو روياست
روياي محالي
كز مستي يك شب
در خواب نشيند



اين عشقِ به ياد است
ياد گذراني
چون باد درآيد
چون كوه نشيند
اين عشق حرام است
بر هر كه ، كه گويد
بي عشق توان بود
بي عشق توان زيست
اين عشق سراسر
دوري و گريز است
نه وصل بجويد
نه كام بر آرد
اين عشقِ راد است
پاينده و جاويد
روي رخ دلدار
هرگز نتوان ديد
اين عشق چه شيرين
اين عشق چه نوشين
اين عشق و سرانجام؟
مكتوب نه اين است
مي ترسم از اين عشق
اين توسن وحشي
اين عقلِ رميده
اين آهوي زخمي

9 بهمن ماه 1390 ساعت 15

راد دلشده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر